نویسندگان: ایمان صدیقی و ایمان صادقی
بر اساس نظریه نسبیت خاص اینشتین، سرعت بالا میتواند درک ما از زمان و فضا را تغییر دهد. این نظریه بیان میکند که برای ناظرانی که با سرعتهای بسیار بالا (نزدیک به سرعت نور) حرکت میکنند، گذر زمان کندتر میشود و طول اجسام در جهت حرکت کوتاهتر میشود.
برای درک شهودی این پدیده، ما به یک آزمایش ساده و روزمره رجوع میکنیم: چرخش یک سکه بر روی سطح صاف
در لحظهای که سکه با سرعت بالا در حال چرخش است، به نظر میرسد که شکل آن از یک دایرهی مسطح به یک کرهی سهبعدی تبدیل شده است. این پدیده، در واقع حاصل ادراک بصری انسان و ترکیب تصویرهای سریع است که چشم ما نمیتواند آنها را تفکیک کند، و در نتیجه جسم به صورت یک “حجم کامل” دیده میشود. این موضوع مشابه با تکنیکهای تصویربرداری در سینما یا خطای دید در پنکههای سریعچرخان همخوانی دارد اما نکات جالبی در این اتفاق وجود دارد که فراتر از یک خطای دید است.
با کند شدن حرکت سکه، تصویر از آن واضحتر میشود و میتوانیم لحظات مختلف از موقعیت آن را تفکیک کنیم.
این تجربه ذهنی میتواند ما را به تفکر دربارهی مفاهیم انتزاعیتر مثل “گذشته، حال و آینده” ببرد. به عبارت دیگر، در سرعت بالا، مرزهای زمانی در ذهن ما محو میشود؛ همانگونه که در نظریه نسبیت خاص، زمان برای ناظر متحرک به شکلی متفاوت سپری میشود.
از منظر علمی، این تشبیه میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از ایدههای بنیادی نظریه اینشتین داشته باشیم؛ هرچند که در واقعیت، چرخش سکه هرگز به سرعتهایی نمیرسد که بتواند اثرات نسبیتی واقعی ایجاد کند. به خاطر محدودیت های جاذبه، اصطکاک و شرایط زمین.
با این حال، شباهتهای این پدیده میتواند مفهومی عمیق و موثر برای بیان نسبیت زمان و فضا باشد.
وقتی سکه با سرعت میچرخد؛ گذشته و حال و آیندهِ آن یکی میشود و تمامی این سه زمان قابل مشاهده است. در یک زمان پشت سکه وجلوی آن و تمام اطراف آن در یک لحظه برایمان قابل مشاهده است حال اگر جاذبه نباشد این سکه چگونه خواهد چرخید؟
قطعا همین گونه نخواهد چرخید و نوع چرخش سکه کاملا متفاوت خواهد شد.
به علت وجود جاذبه زمین، این سکه بعد از مدتی دوباره به حالت عادی خود برخواهد گشت که این حرکت به همراه صداهای متفاوتی است این سکه درحال چرخش مانند کره زمین میچرخد ولی باسرعتی متفاوت.
وقتی سرعت چرخش بالاست، ما یک حالت داریم و آن کره است. حالا سوالی چالش برانگیز مطرح میشود: آیا این کره واقعا از نظر فیزیکی وجود دارد یا اینکه یک تصور و خطای دید است؟
نکته جالب اینجاست که به هرکجای این کره دست بزنیم با سکه برخورد خواهد کرد. وقتی که سکه با سرعت بالا در حرکت است، هر کجای این کره را که برای لحظه ای لمس کنیم، با سکه برخورد میکنیم. پس آیا واقعا سکه در همه مکان ها وجود دارد؟
اگر سرعت بسیار بالا باشد، سرانجام سکه در همه موقعیت ها وجود خواهد داشت و جرمی بیشتر از حالت قبل پیدا میکند چون تبدیل به کره شده است. چون هرکجای این کره که دست بزنیم سکه با دست ما برخورد میکند.
پس سکه مسطح، در سرعت بالا تبدیل به کره شده است.
از طرفی اگر سرعت چرخش سکه بیشتر شود احتمال ناپدید شدن آن بیشتر خواهد شد.
راز زمان، سرعت است. سرعت بالا گذشته، حال و آینده را بی معنا میکند. همانند حرکت چرخشی سکه که وقتی تبدیل به کره شده است دیگر گذر زمان برایش مفهومی ندارد.
در پایان، میتوان گفت که طبیعت بارها به ما نشان داده که چرخش، شکلی بنیادی از حرکت در کیهان است. از الکترونها تا سیارات و کهکشانها. حرکت چرخشی، حتی در سادهترین شکلش مثل چرخش یک سکه، میتواند الهامبخش مفاهیمی بزرگ همچون درک ما از زمان، فضا، و شاید حتی سفر در زمان باشد.
پایان